غزلستان عاشقی | ||
اهورایی ترین ستاره من . بی امان روی حجم انتظار می ریزم اما فقط یک لحظه بایست و به شکوفه هایم نگاه کن ! من همان نرگسی می شوم که غنچه هایش از تبار دل تواند . حرف هایت را به حس غریب شفق نگو . دلت را به پاکی اشک هایم نبند . من کوچکی پروانه ها را به بزرگی تو می بخشم و طراوت گمشده آبی ترین یاس را به سالروز رقص لبخندت می دهم . من تو را بین تبسم بلورین پروانه ها می خوانم . تو را به مقدسترین میثاق ها قسم می دهم ، بیا و دلیل بودنم باش . همه زنبق هایی را که عاشقشان بودم به پایت ریختم . نگذار برای ماندن تو شاپرک ها هم غرق التماس شوند ، دلت می آید کاری کنی که اشک هایم برایم دل بسوزانند ؟ کمی ستاره برایم بچین. آخر آنقدر بی ستاره شده ام که شبهایم هم خجالت می کشند بیایند . تو را به جامی ترانه از اسطوره ها دعوت می کنم ، بیا و برایم پروانه هایی بیاور از دیار بنفشه های نقره ای . من فقط چشمان تو را دارم . " بی تو ستاره ها هم مرا فراموش کرده اند"
[ سه شنبه 93/10/23 ] [ 10:1 صبح ] [ غریب ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |